از آینده نگری معماران مدرن، تا آینده نگاری آرشیگرام
مسعود حبیبی
MSD.Habibi@gmail.com
چکیده: معماری مدرن با رویکرد خود در جهت حذف گذشته، ناخودآگاه با این سئوال روبرو میشد که: “معماری آینده بر چه اصلی استوار خواهد بود؟” تلاش برای کارکردگرایی، پرهیز از حشو در پیام معماری، و در نهایت سادگی صرف، معماران را به نقد از خود و معماری مدرن سوق میداد.
در این میان گروه آرشیگرام با شاخص فرض کردن صنعتگرایی و صنعتیسازی معماری به ترسیم معماری آینده میپردازد. این مقاله قصد دارد تا با پرداختن به اندیشههای این گروه در جهت دوری از الزام اجرایی بودن پروژه در معماری، با رویکرد تکنولوژیمحور، و توجه به بستر اجتماعی و اندیشههای جامعهشناسانهی مطرح در هر اثر، به نقد و دستهبندی آثار آرشیگرام بپردازد.
کلیدواژه: آرشیگرام، پیتر کوک، تکنولوژی، آینده نگاری، معماری آینده
1- مقدمه:
ماهیت پدید آمدن معماری مدرن را میتوان نخست به واسطهی صورتهای متفاوتی از مدرنیسم (چه از منظر جامعهشناسانه و صنعتیسازی رویدادهای پس از انقلاب فرانسه به آن بنگریم، و یا زیرساختهای فلسفی و علمی رشد یافته از دوره رنساس و به دنبال آن پدیدار شدن گونهی فکری نوینی در میان فیلسوفان عصر روشنگری) و سپس جلوههای مدرنیته در صنعت، ساختمان سازی، و ماشینی شدن جوامع انسانی، مورد نقد و سیر تاریخی آن را طبار شناسی نمود.
مدرنیته اگرچه به واسطهی مصالح نوظهور ساختمانی، مانند: تیرهای چدنی و فولادی در ساخت پلها، کارخانهها، و ساختمانهای مسکونی، و سپس نیاز به تولید انبوه خانه در سالهای پس از جنگ جهانی دوم و حادثهی آتشسوزی شهر شیکاگو، در معماری وارد شد، ولی به همراه خود مبانی فکری نوینی را در میان منتقدان و معماران مولف، نظیر: اتو واگنر، آدولف لوس، سالیوان، میس وندروهه، گریپیوس، کوربوزیه، و … با پیشفرض جدایی معماری از گذشته و سیر تاریخی خود موجب شد.
نقد هر نوع میراثنگاری در ابتدا به شکل “انتقاد از مکتبهای تقلیدی، ابداع فرمهای نوین، همسنخی هنر نو و زمان حال، استفاده از تولیدات فلزی، نمایان بود.” (قبادیان، وحید؛ 1383: 37) در ادامه این پرهیز از تاریخنگاری و فرمهای طبیعتگرا در کالبد ساختمان با مقالهای از آدولف لوس با عنوان “تزئینات و جنایت” در نفی هرگونه حشو و مخدوش ساختن پیام اثر معماری با به کارگیری تزئینات، ظهور هرچه رادیکالتری از معماری مدرن را ترسیم مینمود.
افراط در پرهیز از هر رویکردی که انکار و مخدوش ساختن ساختار در معماری نامیده میشد، “به همراه عریان ساختن معماری چنان که واقعاً هست و ساخته میشود، موجب شد تا بیشتر آثار لوس [و همفکران او] نمای مستطیل شکلِ سادهای از اشکال هندسی پایه، که در واقع همان پنجرههای ساختمان هستند را به نمایش بگذارند.” (مزینی، منوچهر؛ 1386: 21)
واکنش و نقدها بر سادگی بیحد و مرز دیدگاه لوس در سیر تحولی معماری مدرن در سه دیدگاه قابل بررسی خواهد بود: نخست، رویکرد تندیسگرایانه در معماری مدرن که به واسطهی همسویی آن با مکتب کوبیسم در نقاشی، در پروژههایی نظیر: کلیسای رونشان کوربوزیه و موزهی گوگنهایم رایت شاخص هستند. دوم، رویکرد سازه-گرایانه به معماری که با بازخوانی مجدد نگرشهای ساختارگرایانه و صنعتیِ معماری مدرن در بسیاری از پروژههای کنستراکتیویسمها، نظیر: بنای یادبود سومین کنگرهی بینالمللی حذف کمونیسم اثر تاتلین، و یا دفتر روزنامه پراودا اثر برادران وسنسن قابل پیپیگیری میباشند. (بانیمسعود، امیر؛ 1389: 267)
جریان سومی که در بطن معماری مدرن (جلوتر از دو دیدگاه دیگر) و با بهرهگیری از آرمانهای مطرح در این معماری بروز یافت را میتوان به رویکردی نسبت داد که تلاش میکرد با آینده نگری خود چهرهی فردای معماری جهان را ترسیم نماید. جنبش انقلابیِ هنرِ فوتوریسم (منوچهر مزینی معادل فارسی، آیندهنگری، آیندهگرایی، و یا معاصرنگر را برای فوتوریسم نام بده است: مزینی، منوچهر؛ از زمان و معماری؛ 1386: 29) که پیش از جنگ جهانی اول در سال 1909 اعلام موجودیت کرده بود، در میان سالهای 1914 و 1915 توسط سانت الیا در معماری مطرح گردید. حذف تزئینات، گسست از گذشته، بلند مرتبه سازی، توجه به علم و تکنولوژی، حمل و نقل سریع، نمایان ساختن اجزاء عملکردی و تکنولوژی محور ساختمان (گیدیون، زیگفرید: 1386: 310) همگی اصولی از معماری فوتوریسم را مطرح میکنند که خود نشان از تحت تاثیر بودن آن از جریانات فکری معماری مدرن و مدرنیتهی حاکم بر اروپای قرن 19 را دارند. “اهمیت سانت الیا در این است که او نخستین معماری بود که تاثیر عصر ماشین را بر معماری مطرح نمود.” (مزینی، منوچهر؛ 1386: 29).
2- لزوم آینده نگری
اگر عقیدهی معماران مدرن بر جدایی خود از تاریخ گذشته، خواسته یا ناخواسته معماران و معماری مدرن را با این سئوال مواجهه میساخت که: “معماری آینده بر چه اصلی استوار خواهد بود؟”، اندیشیدن بر پایهی صنعتیسازی و استفاده از فولاد در طراحی معماری، و همچنین تعریف شرایط این عصر در: سرعت، تکنولوژی، و ارتباطات نیز پاسخی میبود بر سئوال نخست. فارغ از تندیسگرایی -که البته در بعضی موارد تکنولوژی بالای در اجرای پروژه الزامآور می-شد- در هر دو گرایش دیگر (سازهگرایی و آیندهنگری) نیازمند اندیشیدن بیشازپیش طراحی معماری به تکنولوژی و آینده بود.
معماران رویکرد سازهگرایی، نظیر: تاتلین و برادران وسنین، به معماری آینده صرفاً در بعد ساختارگرای فرم، و وجوه بصری طرح توجه داشتند؛ ولی معمارانی که در اینجا با رویکرد آیندهنگری از آنان یاد میشود معماری آینده را در مقیاسی وسیعتر و در جنبههای جامعهشناسانه، و فرافرم انگاری اثر جستجو میکردند.
با فرض هر میزان از کیفیت آیندهنگری، جنبشها و گروههایی نظیر فوتوریسم، آرشیگرام، تاکارا (گروه معماری ژاپنی به سرپرستی کیشو کوروکاوا: مزینی، منوچهر؛ از زمان و معماری؛ 1386: 198) همواره نگاهی فراتر از صرف یک ساختمان به پروژهی معماری خود دارند. توجه و نقد مطرح در بیانههای آنان همواره سخن از تغییر جامعه و سبک زندگی، بروز حادثهای بزرگ و نوظهور (صنعت رو به رشد)، و جمعیتهای انسانی، و همچنین رویکردی آیندهنگر به چشم میخورد.
3- آرشیگرام، معماری بدون معماری:
پرهیز از تزئین به عنوان یکی از اصول معماری مدرن چنان مورد قبول عموم معماران قرار گرفته بود که بهرهگیری از تکنولوژی در میان معماران آیندهگرا راهی به منظور برون رفت از میان خشکی و یکنواختی معماری مدرن به کار گرفته میشد. تلاش برای شناخت جنبههای مختلف زندگی و خانهی ماشینی عصر مدرن خود بدل به یک هدف و آرمان گردید.
گروه معماری آرشیگرام در سال 1961 -در ابتدا- توسط سه معمار جوان به نامهای پیتر کوک، دیوید گرین، و مایکل وب با انتشار مجلهای با همین عنوان شروع به کار کرد. آرشیگرام (Archigram) که عنوان آن از ترکیب دو کلمهی (ARCHItecture teleGRAM) شکل میگرفت در دهه شصت توانست با نوع نگاه خود به فنآوریهای نوین مهندسی و تکنولوژی آیندهنگری خود را در معماری ترسیم نماید. پروژههای ارائه شده توسط آرشیگرام فارغ از جنبههای سازهای و توجه به الزام به اجرا در آوردن طرح، با نگاه نو خود در شهرسازی، معماری، فرهنگعامه رو به تغییر جوامع انسانی، به معماری آینده و ترسیم آن بپردازد.
3-1- محیط – معماری:
علاوه بر ترسیم نقشههای معماری و ماکت، استفاده از تکنیکهای نقاشی و کولاژ در ارائهی پروژهها و ایدههای آرشیگرام شاخص هستند. استفاده از تصویر اشیاء، انسانها و طرحهای معماری، و چسباندن آن در یک زمینهی شهری و یا بافتی غیر معمول سخن آرشیگرام را به نمایش میگذارد. پروژهی باتِری (Bottery) به نمایش خُرد شدن جوامع پرشور و پرجمعیت انسانی به گروههای کوچکِ دو نفره، و حتی تمایل افراد به انزوا میپردازد و دستاویزی برای ایدهپردازی آرشیگرام را هدف گذاری میکند. منزک (Manzak) و گوجهی الکترونیکی (Electronic Tomato) دو طرح دیگر آرشیگرام بودند، -که اگر برای دههی شصت میلادی از عنوان رباط کوچک پرنده استفاده نکنیم- این دو طرح در واقع ماشین کوچک، هوشمند، و قابل پروازی را مجسم میساختند که در کاربریهای مختلف وظیفه داشتند فضای شخصی و حریم خصوصی فرد را از محیط پیرامون تفکیک کنند. (A.Spencer, Chelsea. 2010: 10) گاهی به شکل یک چادر انفرادی طراحی میگردد، و گاهی به یک رسانهی تصویری بدل میشود که میتوانست در اطراف شخص، و به خواست او شروع به کار نماید. (تصویر 1)
همسانی لندن (Tuning London) عنوان ایدهی دیگری از آرشیگرام بود که با پیشبینی جامعهی رو به انزوا ی مدرن برنامهریزی شده، در جهت گسترش رویدادهای جمعی در شهر لندن جهتگیری کرده بود. مشخص کردن نقاط شهری مختلف در نقشهی شهر لندن و پیشبینی امکانات قابل حملی که بر روی سازههای فضاکار امکان نصب صفحات بزرگ، بازی افراد، و فعالیتهای جمعی را فرآهم میآورد، کلیت این طرح را اجرایی میساخت. هدف نخست پروژهی همسانی لندن درواقع اتصال جنوب و شمال شهر، و برهم زدن تفاوت و تقابلهای فرهنگی موجود در شهر میبود. (Hill, Christopher. 2008: 20) (تصویر 2)
3-2- انسان – شهر:
مقیاس انسانی – شهری پروژههای آرشیگرام نیز خوانش گروه از مدرنیته و زندگی مدرن در جوامع بشری را نشان میدهد. شعار “خانه ماشینی است برای زندگی” لوکوربوزیه برای معماری مدرن، این بار در گروه آرشیگرام به شکل یک خانهی کبسولی (Capsule Home) در حداقل ابعاد و وزن خود، همانند ماشینی کوچک در خدمت انسانِ –مدرن و تنها- طراحی شده بود که قطعات آن به کمک دو نفر میتوانستند جابهجا شوند و در نقطهای دیگر نصب گردد. خانهی کبسولی که به واسطهی لولههای تعبیه شده در جدارههای خود، آب، و تاسیسات مکانیکی و الکترونیکی را مهیا میساخت به عنوان جزئی از یک ساختار بزرگتر عمل میکرد تا به این صورت درون یک سازهی اصلی قابل نصب و انتقال باشد. (تصویر 3)
پروژهی دفاتر اداری همبند (Plug-in Offices) در سال 1964 م. و دانشگاه همبند (Plug-in University) در سال 1965 م. و همچنین پروژهی مطالعاتی خانهسازی منطقهی هورنس (Hornsey Housing Study) نیز درواقع سازههای بزرگ مقیاسی را مجسم میکردند که با پیوستن اتاقکهای قابل حمل بر روی آنها، یک ساختمان اداری و یا یک دانشکدهی چندین طبقه و قابل حرکت را ممکن میساختند. (Cook, Peter. 1967: 42). (تصویر 4)
3-3- شهر – ابر ساختار:
گروه سوم از این دستهبندی سهگانه به ایدههایی میپردازد که خوانش مدرنیسم این بار با نگرشِ پاسخ به طیف گستردهتری از جمعیت انسانی (نظیر آنچه در ابتدای معماری مدرن به عنوان مجتمعهای مسکونی و آپارتمانی مطرح میشد) و صنعتیسازی ساختمان میپدازد. بلند پروازی آرشیگرام در ساخت خانههای کبسولی و الحاق آنها به سازه-ای بزرگ به عنوان یک پروژهی ساختمانی، این بار در شهر همبند (Plug-in City) مطرح شد. شهر همبند این بار منطقهای بزرگ از یک شهر را شکل میداد که در طول چند دهه همزمان با زیرسازی، طراحی هستهی سازهی نگهدارنده، مسیرهای رفت و آمد چند طبقهای ماشینها (مونوریل، آسانسورها، تلهکابین، …)، و در نهایت قرارگیری خانههای کبسول به عنوان محل اسکان افراد، ساخته و به اجرا میرسید. (Cook, Peter. 1967). طرح اولیه آرشی-گرام یک بازهی زمانی چهل ساله را برای برپایی سازهی مجموعه در نظر گرفته است که به مرور زمان بخشهای دیگر به آن متصل خواهند شد. (تصویر 5)
ایدهی دیگری از آرشیگرام برای شهرهای آینده، پروژهی شهر رونده (Walking City) را مطرح میکند. شهر رونده به چند منطقه تقسیم میشد و هر منطقه در کالبد یک ماشین عظیم قابلیت حرکت و انتقال ساکنین به نقطهای دیگر را فرآهم میآورد. (Sadler, Simon. 2005: 35). امکان اتصال (همبندی) چند منطقه (ماشین) به یکدیگر، نورگیری به کمک باز و بسته شدن جدارههای ماشین، نشستن و گسترده شدن پروژه، همگی از پیشبینیهای طرح آرشیگرام برای ایده شهر رونده به حساب میآمدند. (تصویر 6)
رها کردن ذهن از الزامات اجرایی و بیپروایی آرشیگرام در نیازسنجی جامعه مدرن، آنها را به پیشبینی افزایش رو به رشد جمعیت انسانی و عدم سکونت در خشکی (قارهها) هدایت میکرد. دو پروژهی شهر زیر آبی (Underwater City) و دهکدهی احاطه شده (Blow-out Village) با هدف شهرسازی در زیر آب آقیانوسها، و نقل مکان انسانها به منطقهای محافظت شده در شرایطی خاص و یا حتی خارج از جو زمین مطرح شدهاند. (تصویر 7)
4- آیندهنگریِ پسا آرشیگرام:
با کمرنگتر شدن ارائهی پروژهها و برگذاری نمایشگاههای معماری آرشیگرام در اواخر دههی 80 م. میتوان ثمرهی تلاش گروه را در دیگر معماران جستجو کرد. در این میان، نخست باید به جمع: نورمن فاستر، ریچارد راجرز، و رنزو پیانو اشاره کرد که در دههی 80م. به سرپرستی پیتر کوک به فعالیت و ادامهی راه آرشیگرام میپرداختند، که بعدها خود از بانیان مکتب معماری های-تک بودند. طراحی مرکز ژرژ پمپیدو توسط راجرز و پیانو و همچنین بانک شانگهای شهر هنگکنگ و برج هزاره در خلیج توکیو توسط نورمن فاستر، از پروژههای شاخص معماری های-تک و نمایش زیبایی عصر تکنولوژیک در معماری، قدمی در جهت به اجرا درآمدن ایدههای پیترکوک و متاثر از گروه آرشی-گرام به حساب میآید (قبادیان، وحید؛ 1383: 114).
پس از آرشیگرام و گروه نخست معماران های-تک، به شکل مستقیم و غیرمستقیم اثر بخشی آرشیگرام بر گروهها و معماران دیگر را میتوان مشاهده کرد. گروه معماران ژاپنی که در میان این افراد میتوان از آراتا ایسوزاکی، کیشو کوروکاوا و … یاد کرد، جزء گروهی هستند که خط فکری آنان از سوی آرشیگرام هدایت میشد. پروژهی خوشهها در فضا اثر ایسوزاکی، و یا پروژهی برج کبسولی تاکاگین اثر کوروکاوا که با طراحی واحدهای مسکونی جعبه مانند خود مشابهت انکار ناپذیری با کبسولهای همبندی شدهی آرشیگرام دارند. (تصویر 8)
اندیشهی طراحی شهر در مقیاس کیلومتر مکعب (اشاره به ارتفاع نامحدود یک ابرشهر همراه با طول و عرض رو به گسترش آن) از گروه ام.وی.ار.دی.وی. که به تاثیر از ایدهی شهر روندهی آرشیگرام و شهر در مقیاس مترمکعب طراحی و معرفی شده است همگی از عمق نفوذ و تاثیر رویکرد آرشیگرام در سالیان پس از خود دارد. (تصویر 9: شهر رونده کار گروه آرشیگرام، و تصویر جلد کتاب KM3 از گروه ام.وی.ار.دی.وی. پیرامون شهرسازی)
5- نتیجهگیری:
آیندهنگری در ایده پردازی پروژههای معماری و تلاش برای خوانش یک جامعهی مدرن شده و نیازسنجی آن به عنوان اصل نخست گروه آرشیگرام موجب میشد تا الزام ناشی از به اجرا رساندن پروژه در لایههای بعدی اهمیت قرار گیرد و یا به کلی حذف شود.
نکتهی مهم در پروژههای مطرح از سوی آرشیگرام توجه به قابلیت توسعه، تغییر، و گسترش طرح میباشد. در پروژههای دستهی نخست که جنبهی محیطی و جامعه شناسی آن مطرح میبود، پاسخ به فعالیتهای گوناگون و متغییر افراد در محیط به تعریف درآمده و همچنین در پروژههای گروه دوم و سوم، امکان توسعه و گسترش ساختمان -به خصوص در ایدههایی که با اصل همبند ساختن طرح شکل گرفتهاند- از سوی کاربران آن نمایان میباشد.
توضیحات:
– پیتر کوک، دیوید گرین، و مایکل وب موسسان آرشیگرام در سال 1961م. بودند که در سال 1962م. سه معمار دیگر به نامهای وارن چاک، دنیس کراچتین، و رون هنری به آنها پیوستند.
– عنوان “معماری بدون معماری” نخست در سال 1964 عنوان نمایشگاهی در موزهی هنرهای مدرن نیویورک بود که تلاش داشت نوعی معماری بومی و خود ساخته در نقاط مختلف جهان را معرفی و به نمایش بگذارد. همچنین نام کتابی از سیمون سادلر نیز میباشد که به عنوان یکی از منابع از آن استفاده شده است.
– ترجمه و معادل سازی برای معرفی پروژههای: همسانی لندن (Tuning London)، دفاتر اداری همبند (Plug-in Offices)، دانشگاه همبند (Plug-in University)، شهر همبند (Plug-in City)، شهر رونده (Walking City) از سوی مولف صورت گرفته است.
منابع:
1) مزینی، منوچهر؛ از زمان و معماری؛ (چاپ سوم: 1386) انتشارات شهیدی
2) قبادیان، وحید؛ مبانی و مفاهیم در معماری معاصر غرب؛ (چاپ دوم: 1383) نشر دفتر پژوهشهای فرهنگی
3) بانیمسعود، امیر؛ معماری معاصر غرب، ریشهها و مفاهیم؛ (چاپ سوم: 1389) نشر هنر معماری قرن
4) گیدیون، ریگفرید؛ فضا، زمان، و معماری؛ (چاپ یازدهم: 1386) انتشارات علمی و فرهنگی
5) Sadler, Simon. Archigram: Architecture Without Architecture. (2005) The MIT Press
6) M. Riberio, Fabiola. Spitz, Rejane. Archigram’s Analogical Approach to Digitality. International Journal of Architectural Computing
7) Cook, Peter. Architecture: Action and Plan, (1967) Studio Vista
8) Maas, Winy. KM3. (2005). Actar publisher
9) Cook, Peter. Oslo Path. AD Magazine No. March/April 2007
10) Hill, Christopher. New Function Follows Feeling: Sensing an Intelligent Architecture. (2006-2008) towards the degree of Master of Architecture at the University of Bath
11) A. Spencer, Chelsea. The Evolution of Archigram’s Nomadic Living Units. (2010). Department of Art History
12) Archigram official website: http://www.archigram.net
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.