توضیح
رئالیسم در تاریخ هنر از سدهٔ نوزدهم آغاز شده است: گرایشهایی که رئالیستی خوانده میشدند در سرتاسر تاریخ هنر از عهد عتیق کلاسیک وجود داشتهاند. رئالیسم در این مفهوم برای نمونه در تقابل با برنامههای آرمانگرا یا ایدهآلیستی قرار میگیرد و هرگونه تلاش برای ارائه تصویری وفادارانه از واقعیت قابل رویت در هنر نقاشی و مجسمهسازی و گرافیک را معنی میدهد. برخلاف تندیسهای ایام کلاسیک یونان که میکوشیدند آرمانی عمومی را ارائه دهند، تندیسهای بزرگان دورهٔ هلنیستی که از طریق ساختن «سر و قیافه» نشان داده میشدند خصوصیتی انفرادی و رئالیستی داشتند.
در سدهٔ بیستم مدل بازنمودیِ هنر به شدیدترین وجه طرد و انکار شد. اما حتی در سدهٔ بیستم نیز در رویاروییِ سازنده و خلاق با واقعیت، نوعی تنوع موضوعی وجود داشت: تنوعی در تضاد با این برداشت که میگوید پانتومیم همان تقلید است. رئالیسم، چیز مشهود و قابل دیدن را بازتولید نمیکند بلکه اشیاء را قابل دیدن میسازد. آیا حتی دقیقترین تبلیغ یا منفعلترین بازتولید هم بیانگر یک انتخاب یا گزینه نیست؟
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.